این روزهای من

ساخت وبلاگ
«آن‌قدر مفتون شاخ و برگ نشو که فراموش کنی اینها پاره‌ای از درخت هستند و آن‌قدر مفتون درخت نشو که فراموش کنی درخت پاره‌ای از جنگل است.»دو خط از «چرا ادبیات» نوشتۀ ماریو بارگاس یوساترجمۀ عبدالله کوثریصفحۀ 12هرشب به خودم می‌گویم اگر این کار و این کار و این کار را کردی، فیلم ببین! امشب گفتم هیچ کار نکن و فیلم ببین!نامۀ مارتا در این پاییزِ بهاری مرا کشاند به «نور زمستانی».نور زمستانی 1963. اینگمار برگمان. این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 27 تاريخ : شنبه 27 آبان 1402 ساعت: 14:10

چند وقتی‌ست جز کتاب‌های درسی کتاب دیگری نخوانده‌ام. پیش از نتایج دبیری، آرام و آهسته مشغول زندگی بودم. آن روزها چند کتابِ باز داشتم و هی می‌رفتم سراغشان. ویرایش را از علی صلح‌جو می‌آموختم. «ارمغان مور» مسکوب را می‌خواندم. با احمد اخوت تا روشنایی می‌نوشتم. و در این میان کتابی می‌خواندم از زنی کتاب‌خوان. زنی که ادبیات را گریز می‌دانست. گریزی نه از زندگی که به سوی آن.هنوز به خلوت نرسیده‌ام. به خلوتی برای ایستادن و اندیشیدن. روزهای دویدن است. صبح‌ها زود بیدار می‌شوم. مسواک زدن، آماده شدن، از پله‌ها پایین رفتن، سلام و خداحافظی را تکرار می‌کنم و از خانه بیرون می‌زنم. از حاشیۀ رودخانه می‌روم و به هنرستان می‌رسم. از خانه تا هنرستان بیست دقیقه راه است.امشب درس‌هایم را خواندم. مشق‌هایم را نوشتم و رفتم سراغ زنی که ادبیات را گریز می‌داند. گریزی به سوی زندگی. این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 28 تاريخ : جمعه 19 آبان 1402 ساعت: 18:45

و امروز سی‌ام مهرماه اولین روز دبیری بود. قرار است یک سال در هنرستان فارسی و نگارش بیاموزم و بیاموزم. این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 48 تاريخ : جمعه 5 آبان 1402 ساعت: 19:38